خبرگزاری فارس ـ محمدکاظم انبارلویی در یادداشتی تحت عنوان «ما آیندهایم!» نوشت:
1- نطق رئیسجمهور در مجمع عمومی سازمان ملل یک بیانیه مفصل درباره مسائلی که بشریت امروز با آن دستوپنجه نرم میکند، بود. بازخوانی سرفصلهای قسمتی از نطق او خالی از لطف نیست.
- قدرتهای کهنه در حال افول هستند. آنها گذشته و ما آیندهایم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
- پروژه آمریکایی کردن جهان شکستخورده است.
- توجه به ارزشهای الهی تضمینکننده آینده بشریت است.
- جهان در انتظار منجی است، عدالت جهانی خواهد شد.
- قرآن یک حقیقت است، آتش زدن، توهین و تحریف حریف آن نمیشود.
2- جی رابرت اوپنهایمر پیش از رهبری پروژه منهتن ـ پروژهای که منجر به ساخت اولین بمب اتم شد ـ در مقالهای نوشت: «پرحجمترین ستارهها در نهایت باید به سیاهچاله تبدیل شوند. او معتقد بود یک ستاره بهاندازه کافی بزرگ بهطور گرانشی بهطور نامحدود و در مدتزمان محدود فرومیریزد».
با ظهور انقلاب اسلامی به رهبری امام دو ستاره بزرگ در سپهر سیاست جهان میدرخشیدند. جهان روی دوشاخ گاو آمریکا و شوروی میچرخید. اما در مدت کوتاهی ستاره شرقی یعنی شوروی رو به افول گذاشت امام(ره) صدای خرد شدن استخوانهای مارکسیسم را میشنید و به گورباچف هشدار داد دست از مبارزه بیهوده با خدا بردارند و به دامن اسلام برگردند و از دنبالروی از آمریکا خونخوار پرهیز کنند.
امروز جامعه شناسان، تاریخدانان، روانشناسان و علمای علم سیاست مدام از شاخصهای فروپاشی، فروماندگی و ازهمگسیختگی نظم جهانی با مهندسی آمریکا سخن میگویند برخی گام فراتر نهادند از جهان پسا آمریکا سخن میگویند.
ستاره بزرگ آمریکا بنا به تئوری جی رابرت اوپنهایمر در حال سقوط در سیاه چاله تاریخ است. فروریزی آنرا دانشمندان نجوم هم میتوانند پیشبینی کنند . غرب با نسلکشی و کشتار میلیونها انسان بیگانه در قرن بیستم در دو جنگ جهانی به غروب خود نزدیک میشود اینیک سرنوشت محتوم برای ستمگران و جفاکاران در حقوحقوق بشر است.
شاخص فلاکت در آمریکا نشان میدهد 50 میلیون نفر در آمریکا گرسنه شبها سر بر بالین میگذارند و سر پناهی ندارند. 92 میلیون نفر ناتوان از تأمین هزینه دارو در این کشور وجود دارد. دولت آمریکا رکورددار بدهی در جهان است. از فضای دوقطبی سیاسی در این کشور تا مرز جنگ داخلی بوی باروت میآید.
آمریکائیها پس از جنگ جهانی دوم یا آنهمه خشونت و خونریزی و قتلعامها 32 جنگ علیه دهها کشور راه انداختهاند هنوز دست روی ماشه هستند و امروز در دهانه آتشفشان جنگ اوکراین مشغول رقص مرگ میباشند.
3- امروز در اندیشکده های سیاسی جهان بحث روی حکمرانی خوب است بحث این است که چه کسی صلاحیت حکمرانی دارد ؟ دانش حکمرانی چیست؟ انقلاب اسلامی خود را در امتداد خیزش تاریخی انبیاء الهی میداند. ولایتفقیه و مردمسالاری دولایه یک حقیقت هستند که به پرسشها در مورد حکمرانی خوب پاسخ علمی و نظری و عملی دارد و جاذبه انقلاب اسلامی در جهان در نگاه اندیشمندان و روشنفکران حتی در نگاه مردم عادی دنیا بهویژه محرومان و مظلومان و ستمدیدگان همین حقیقت حکمرانی خوب است و حقیقت انقلاب را با جنگ سخت و نرم، تحریم، تهدید، تحریف و ... نمیتوان نابود کرد و قرآن اساسنامه انقلاب اسلامی است و سنت پیامبر اعظم مرامنانه انقلاب و روش حکومت الهی در ایران اسلامی است.
همانطور که خداوند در قرآن تضمین کرده است قرآن را حفظ میکند.
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ «سوره حجر آیه 9» - انقلاب را بهشرط پیروی ملت ایران و ملتهای جهان از صراط الهی، حفظ خواهد کرد.
4- جهان امروز تشنه حقایق الهی است . الحاد و شرک و کفر جهانی با ریلگذاری انقلاب اسلامی در معرض نابودی و فلاکت قرارگرفته است.
این سخن رئیسی که دو بار در مجمع عمومی سازمان ملل تکرار شد.
قدرتهای کهنه در حال افول هستند. آنها گذشته و ما آیندهایم یک واقعیت و حقیقت تاریخی است. با 17 هزار دروغ نمیتوان آنرا پنهان کرد.
نوبت کهنهفروشان درگذشت
نو فروشانیم و این بازار ماست
آمریکا باید بفهمد دوران جهل، هرزگی و ستم گذشته است. ملتها دنبال عقلانیت، معنویت و عدالت هستند. هیچ حادثهای نمیتواند جلوی اراده ملتها در رسیدن به این اهداف الهی را بگیرد.
منبع: فارس
کلیدواژه: انقلاب اسلامی سیاست ستاره بمب اتم انقلاب اسلامی ما آینده ایم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۷۴۶۸۹۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
استدلالهای مضحک نهادهای اطلاعاتی آمریکا از اوضاع جهان
فرارو- مارکو کارنلوس؛ دیپلمات سابق ایتالیایی است. او در سمتهای دیپلماتیک در سومالی، استرالیا و سازمان ملل متحد منصوب شده بود. کارنلوس در فاصله سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۱ میلادی در دستگاه سیاست خارجی ایتالیا در دوران زمامداری سه نخست وزیر آن کشور خدمت کرده بود. اخیرا او نماینده ویژه دولت ایتالیا برای هماهنگی روند صلح خاورمیانه برای سوریه و تا نوامبر ۲۰۱۷ سفیر ایتالیا در عراق بوده است.
به گزارش فرارو به نقل از میدل ایست آی، جامعه اطلاعاتی ایالات متحده اخیرا ارزیابی تهدید سالانه خود را منتشر کرده که بر تهدیدات جهانی علیه امنیت ملی آن کشور تمرکز دارد. این سند بازتاب دهنده تحلیلها و بینشهای جمعی سیا، آژانس امنیت ملی، دفتر تحقیقات فدرال و بیش از دهها آژانس دیگر امریکا است.
پیشگفتار آن گزارش حس روشنی از وجود تفکر دیستوپیایی و خودارجاعی آن جامعه اطلاعاتی را نشان میدهد برای مثال، در جایی که آمده است: "در طول سال آینده ایالات متحده با نظم جهانی شکننده فزایندهای مواجه میشود که به دلیل تسریع رقابت استراتژیک بین قدرتهای بزرگ، چالشهای فرا ملی شدیدتر و غیرقابل پیش بینیتر و درگیریهای منطقهای متعدد با پیامدهای گستردهتر ایجاد خواهد شد".
در ادامه آن گزارش آمده است: "چین بلندپرواز، اما مضطرب، روسیه متخاصم، برخی از قدرتهای منطقهای مانند ایران و بازیگران غیردولتی توانمندتر، قوانین دیرینه نظام بین الملل و هم چنین اولویت آمریکا را به چالش میکشند". از این رو ایران، روسیه و چین از سوی امریکا به عنوان کشورهای شرور اصلی برای به چالش کشیدن قوانین دیرینه نظام بین الملل قلمداد شده اند.
چنین تحلیلی جای تعجب ندارد چرا که شعار سیاست ایالات متحده برای سالیان متمادی بوده است. مشکل آنجاست که مشخص نیست گزارش به کدام قواعد اشاره دارد: حقوق بینالملل عرفی مندرج در منشور سازمان ملل متحد و کنوانسیونهای سازمان ملل یا به اصطلاح نظم جهانی مبتنی بر قوانین تحت رهبری ایالات متحده. مشکل مفهومی اصلی آن است که برای تشکیلات سیاسی ایالات متحده و متحدان کلیدی غربی آن کشور هیچ گونه تمایزی وجود ندارد. با این وجود، همان گونه که اغلب رخ میدهد آنان به شدت در اشتباه به سر میبرند.
حقوق بینالملل و منشور سازمان ملل ستونهای نظم جهانی هستند که پس از جنگ جهانی دوم ایجاد شد و ایالات متحده سهم برجستهای در آن داشت. برعکس نظام بین الملل مبتنی بر قواعد تحت رهبری آمریکا تحولی جدیدتر از تفکر سیاسی آمریکاست: یک ذهنیت خودارجاعی که به سوی منافع واشنگتن و متحدان آن کشور منحرف شده است. این نظم مبتنی بر ایدئولوژی نولیبرال و آغشته به استانداردهای دوگانه است که فاجعه در حال وقوع در غزه بارزترین و تازهترین نمونه آن است.
این نظام بر اساس مجموعهای از مفروضات مانند استثناگرایی ایالات متحده و برتری بی چون و چرای دموکراسیهای غربی (یعنی تمدن غربی)، قوانین ملی را قوانینی جهانی قلمداد کرده و مجموعهای از ارزشها و قوانین مرتبط را در نظر میگیرد، اما کاملا مراقب است که آن قوانین و هنجارها را در صورت تلاقی و تضاد با منافع خود اجرا نکند. این دستور کار را میتوان با یک شعار غیر رسمی خلاصه کرد: "برای دوستان من همه چیز برای دشمنان من قانون".
به چالش کشیدن هژمونی آمریکاجای تعجبی ندارد که گزارش جامعه اطلاعاتی آمریکا، چین، روسیه و ایران را به همراه تعدادی از بازیگران غیردولتی (از جمله حزبالله لبنان، حماس در فلسطین و انصارالله در یمن) متهم میکند که قوانین نظام بین الملل را به چالش میکشند. با این وجود، مهم از همه آنها "اولویت" ایالات متحده با طرح این استدلال است. به نظر میرسد که جرم واقعی به چالش کشیدن نظام بینالملل نیست بلکه به چالش کشیدن هژمونی ایالات متحده است. با این وجود، علیرغم آن که امکان پذیرش چنین رویکرد مضحکی از سوی دیگر کشورها نیز تا چند سال پیش وجود داشت، اما اکنون آشکارا از سوی بسیاری از کشورهای به اصطلاح جنوب جهانی نه تنها پذیرفته نمیشود بلکه به چالش کشیده شده یا دست کم مورد خشم قرار میگیرد. تنها تعداد کمی از کشورها در اروپا و شرق آسیا برتری ایالات متحده را پیش نیاز اساسی یک سیستم بین المللی باثبات میدانند. در واقع، بررسی دقیق دو دهه اخیر تاریخ خلاف آن را اثبات میکند.
نظم جهانی از یک پیکربندی تک قطبی متمرکز بر ایالات متحده به یک پیکربندی چند قطبی در حال تغییر است. در طول تاریخ، امپراتوریها ظهور کرده و سپس از هم فروپاشیده اند. عاقلانه خواهد بود که سیاستگذاران ایالات متحده خود را با این قواعد تاریخ تطبیق دهند. آنان اکنون بر سر یک دو راهی برای انتخاب قرار دارند: حکم تاریخ را بپذیرند همان طور که بریتانیا به تدریج از سال ۱۹۴۵ انجام داده یا به طور فاجعه آمیزی در برابر آن مقاومت کند.
اشاره به بحران غزه در گزارش مذکور دید روشن تری درباره دیدگاههای دیستوپیایی نهادهای اطلاعاتی امریکا ارائه میدهد جایی که مینویسد:" فقط باید به بحران غزه نگاه کرد که توسط یک گروه تروریستی غیردولتی بسیار توانمند درون حماس آغاز شد. این اقدام با بلندپروازی ایران و با روایت تشویق شده توسط چین و روسیه برای تضعیف ایالات متحده در صحنه جهانی تشدید میشود. این وضعیت نشان میدهد که چگونه یک بحران منطقهای میتواند تاثیرات گستردهای داشته باشد و همکاری بین المللی را در سایر موضوعات مبرم پیچیده سازد".
این بخش نشان میدهد که جامعه اطلاعاتی ایالات متحده اساسا نمیتواند درگیری در غزه را دقیقا ببیند: یک مبارزه آزادیبخش ملی که توسط چندین دهه اشغال بیرحمانه و بدون مجازات اسرائیل در سرزمینهای فلسطینی آغاز شده اشغالگریای که با تحویل تسلیحات گسترده از سوی امریکا به اسرائیل و ایجاد یک سپر سیاسی برای اسرائیل از سوی امریکا میسر شده است. هم چنین، باید به نقش امریکا در شورای امنیت سازمان ملل متحد در حمایت از اسرائیل اشاره کرد حمایتی که اگر وجود نداشت اسرائیل مسئول ارتکاب جنایات جنگی شناخته میشد.
رویکرد امریکا به وقایع ۷ اکتبر که آن را نیز به تلاشهای چین و روسیه برای تضعیف واشنگتن در صحنه جهانی مرتبط میکند واقعا مضحک است.
استانداردهای دوگانهعامل واقعی تضعیف جایگاه جهانی ایالات متحده اقدامات ادعایی برخی دولتهای خارجی نیست بلکه عمدتا رفتار بینالمللی و استانداردهای دوگانه واشنگتن است از جمله حمایت بی دریغ امریکا از حمام خون به راه انداختن اسرائیل در غزه حملهای که تمام قوانینی که ایالات متحده دهها سال آن را موعظه میکند نقض کرده است.
رفتار دولت بایدن پس از تصویب اخیر قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل که خواستار آتش بس در غزه شده بود کاملا این موضوع را نشان میدهد. ایالات متحده پس از طرح قطعنامه با آن مخالفت کرد و تلاش نمود با غیر الزام اور خواندن آن معنا و تاثیر قطعنامه را به حداقل سطح ممکن تقلیل دهد.
پس از کشته شدن بیش از ۳۴۰۰۰ نفر در غزه قطعنامه شورای امنیت خواستار آتش بس فوری است. طنز غم انگیز ماجرا آنجاست که دولت نتانیاهو حتی به توصیه امریکا هم برای پذیرش آتش بس نیازی ندارد و در هر حال قطعنامه را چه امریکا رای مثبت به آن میداد و چه منفی نادیده میگرفت. بنابراین، دولت بایدن فرصت عالی دیگری را برای فاصله گرفتن از استانداردهای دوگانه ریاکارانه امریکا از دست داد.